اسرار چشم و جذابیت

اسرار چشم و جذابیت

چشمان شما مانند مواد منفجره می توانند احساسات مردم را به تکاپو و هیجان وا دارند.
اسرار چشم و جذابیت

اسرار چشم و جذابیت

چشمان شما مانند مواد منفجره می توانند احساسات مردم را به تکاپو و هیجان وا دارند.

عواملی که در ایجاد کشش و جاذبه موثرند از این قرار است:

-همجواری یا نزدیکی فیزیکی: صرف نظر از برخورد یا ملاقات اولیه همجواری یا مجاورت است که باعث بروز عشق و یا شدت یافتن و تداوم آن می‌شود و تصور عشق بدون این همجواری دشوار است. به هرحال این همجواری است که باعث می‌شود مثلاً دو همکار یا دانشجوی همدرس کم کم احساس کشش نسبت به یک دیگر کنند و در صورت تداوم این همجواری و وجود سایر عوامل آشنایی اولیه آنان تبدیل به عشق شود.

2-معامله به مثل: ما کسانی را دوست خواهیم داشت که ما را دوست دارند. بیهوده نیست که از دیر باز گفته‌اند عشق، عشق می‌آورد. نشان دادن احساسات مثبت باعث می‌شود که دیگران ما را دوست بدارند و این امری دوجانبه است و داستان عشق به خصوص در اوایل آن سرشار از فرازهایی است که احساسات دوستانه متقابل از طرف عاشق و معشوق ابراز می‌شود که خود منجر به افزایش شدت احساسات عاشقانه می‌شود.


3-جذابیت جسمانی: جذابیت جسمانی از دیر باز،

در فرهنگ‌های گوناگون امری مورد ستایش بوده است. این ستایش در حوزه‌های گوناگون هنر مانند ادبیات، نقاشی، موسیقی و پیکر تراشی منعکس شده است. زنان و مردان زیبا به دفعات موضوع و سوژه آثار هنری قرار داشته‌اند و حتی در تاریخ نیز نقش بارزی ایفا کرده‌اند. معیارهای زیبایی یا جذابیت جسمانی در طول قرن‌ها تغییر کرده‌اند. روزگاری چاقی از آن رو که نشان دهنده رفاه و ثروت بود معیار زیبایی افراد محسوب می‌شد. امروزه برعکس لاغری و تناسب اندام تصاویر ایده آلی جامعه معاصر را تشکیل می‌دهند و تاکید بر زیبایی جسمانی و معیارهای روز آن مانند لاغری و اندام ورزشکارانه حتی تبدیل به یک وسواس عمومی شده است. معیارهای زیبایی در زن و مرد متفاوت است و دستخوش تغییر نیز می‌شود. به هرحال واقعیت آن است که افراد زیبا چه زن و چه مرد بیشتر دوست داشته می‌شوند و موضوع عشق قرار می‌گیرند. مطالعات نیز این یافته را تایید می‌کنند. در مورد زیبایان باید گفت اولاً کسانی که زیباترند محبوب ترند و بیشتر به عنوان شریک عشقی برگزیده می‌شوند. ثانیاً این تصور عمومی وجود دارد که افراد زیبا دارای ویژگی‌های مثبت دیگر نیز هستند. یعنی مثلاً چنین تصور می‌شود که این افراد باهوش تر، جالب تر، معاشرتی تر و مستقل تر نیز هستند. از همین رو افراد زیبا در مصاحبه‌ها یا ارزیابی‌های شغلی همیشه نمره بالاتری می‌گیرند. بنابراین می‌توان گفت که جذابیت جسمانی برای دارندگان آن یک موهبت است ولی برای کسانی که در معرض آن قرار می‌گیرند ممکن است ارزیابی واقع بینانه شرایط را با دشواری روبرو کند.

ناگفته نماند که در عشق و عاشقی مردها بیشتر تحت تاثیر جذابیت فیزیکی و جسمی زن‌ها قرار می‌گیرند یعنی مردان زن‌هایی را ترجیح می‌دهند که از لحاظ فیزیکی زیبا و جوان باشند و موقعیت اجتماعی یا درآمد آنها اهمیت چندانی برایشان ندارد. حال آن که برای زنان موقعیت اجتماعی و توانایی کسب درآمد مردان بر جذابیت فیزیکی آنان ارجحیت دارد. جالب است که پژوهش‌ها نشان می‌دهند که در دوران اولیه آشنایی یا نامزدی مردها در توانایی کسب درآمد و موقعیت اجتماعی خود مبالغه می‌کنند یا به عبارت بهتر خود را پولدارتر و مهمتر جلوه می‌دهند حال آن که زنان به نحوی مبالغه آمیز بر زیبایی و جوانی خود تاکید می‌ورزند و به عبارت ساده تر جلوه فروشی می‌کنند اما پس از گذشت زمان و تثبیت رابطه و ازدواج هر دو گروه به سطوح عادی و واقعی باز می‌گردند و دیگر از مبالغه و ظاهرسازی خبری نیست و اینجاست که اصطلاحاتی مانند طبل توخالی یا تو زرد در آمدن مصداق پیدا می‌کند.

در باب چگونگی جذابیت جسمانی باید گفت اکثر افراد چه زن، چه مرد ترکیبی از ویژگی‌های کودکانه با مشخصات بزرگسالانه در صورت را بیشتر می‌پسندند و دوست دارند. مثلاً ترکیب چشم‌های درشت با بینی کوچک و گونه‌ای استخوانی و برجسته بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد. همچنین مشخصات متمایز مانند لبخند بزرگ از مقبولیت بیشتری برخوردار است. از سوی دیگر برخلاف تصور عموم مشخصه‌های مقبول جسمانی خیلی غیر معمول و استثنایی نیستند و به ارزش‌های متوسط یک جامعه نزدیکتر هستند. مثلاً در مورد بلندی قد برخلاف تصور رایج اکثر زنان از مردان خیلی قد بلند خوششان نمی‌آید و قد متوسط بیشتر مورد نظر آنان است.

وقتی از جذبه و کشش سخن می‌رانیم، در حقیقت از دوست داشتن (و نه عاشقی) صحبت می‌کنیم. حال باید دید که این دوست داشتن که می‌تواند تبدیل به عشق شود چه تفاوتی با عشق دارد. به نظر می‌رسد که تفاوت میان این دو حالت جنبه کمی و کیفی دارد. اما در عین حال می‌توان این دو حالت را روی یک طیف تجسم کرد که در درجات پایین تر (دوست داشتن) نسبت به درجات بالاتر (عشق) منطق و عقلانیت بیشتری وجود دارد. در این زمینه پژوهش‌هایی صورت گرفته و حتی آزمون‌هایی بر مبنای مقیاس‌های متفاوت این دو به وجود آمده است. مثلاً در مقیاس‌های مربوط به دوست داشتن مشخصه‌هایی مانند مسئولیت پذیری و توانایی کسب احترام مطرح است ولی در مقیاس‌های مربوط به عشق دلبستگی ( اگر با او نباشم غمگین و تیره روزم)، توجه عمیق (اگر او احساس بدی داشته باشد باید او را شاد کنم) و صمیمیت حتی تا حد احساس تملک وجود دارد.

منبع مطلب

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد